I've received an email From Pierre Coinde Director of The Centre of Attention
He wrote : "We came accross you and parkingallery on the internet. We would like to
ask you to take part in an online exhibition we are currently organising.
For the purpose of this exhibition, we would very much like you to be
our "correspondant" in Iran."
I'm so glad for that & I will Participate.
I've received another email From Interconnect-irainan thay asked for an interview about art and parkingallery. thery also asked for my new artworks too.
any good news? NO!
Reports & thoughts from Tehran based art space: parkingallery by its Art Director Amirali Ghasemi ...
Wednesday, July 30, 2003
Saturday, July 26, 2003
Thursday, July 10, 2003
Wednesday, July 02, 2003
Monday, June 30, 2003
Sunday, June 29, 2003
Sunday, June 15, 2003
Tuesday, February 18, 2003
Ù†Ù�س Ù†Ù�س هاي امروز ما كنارهم نگاه داشته است يا دست دست كردن هايمان؟ كبودي زير چشمان عشق كه به تنهايي زيباست، ØØ§Ù„ا با كنارآمدن دو موجود با لبهايشان كامل مي شود
دست: دستان تو كه ØØ§Ù…ÙŠ Ù†Ù�س Ù†Ù�س هاي من است دست راستت است كه دوستش داري يا آن يكي؟
س�يد روسري ات را دوست داشتي يا نه؟ كبودي زيرآن همه قرمزش را كه مثل ماهي توي قلب من يواش است
وديگر كمتر مي ترسد....
دست: دستان تو كه ØØ§Ù…ÙŠ Ù†Ù�س Ù†Ù�س هاي من است دست راستت است كه دوستش داري يا آن يكي؟
س�يد روسري ات را دوست داشتي يا نه؟ كبودي زيرآن همه قرمزش را كه مثل ماهي توي قلب من يواش است
وديگر كمتر مي ترسد....
Sunday, February 16, 2003
براي تو امشب Ú†Ù‡ دارم جز طلاطم ايي كه روي دكمه هاي كي برد است تا ØØ±Ù� ها را پيدا كند Ùˆ به تو بگويد
بگويد براي تو امشب Ú†Ù‡ دارم روي دكمه هاي كي برد؟ ØØ±Ù� به ØØ±Ù�ØŒ آرام، زير پنجره ØŒ لباني را كه جاي بوسه را بلد هستند بر تن قاصدك پيدا شده در اطاق در بسته كه مقابل آينه ايستاده ها مي كند تا بخار كند اينه Ùˆ ترا ببيند نه خودش را
بگويد براي تو امشب Ú†Ù‡ دارم روي دكمه هاي كي برد؟ ØØ±Ù� به ØØ±Ù�ØŒ آرام، زير پنجره ØŒ لباني را كه جاي بوسه را بلد هستند بر تن قاصدك پيدا شده در اطاق در بسته كه مقابل آينه ايستاده ها مي كند تا بخار كند اينه Ùˆ ترا ببيند نه خودش را
Saturday, February 15, 2003
اين دستان گرماگرم را كجا قايم كرده بودي كه من جا خوردم آرام و جايم را زير پنجره جابجا كردم به سمت باد كه در اطاق در بسته نمي دانستم از كجا مي آمد بالا و پايين و مي چرخاند لباني را كه جاي جاي گ�تگوي صامتشان را دوست داشتند و گرماگرم �رصتهايي كه ن�س ن�س زدن تاريكيها را كوتاه تر مي كرد اين دستان گرم كه دوستشان داريم
Thursday, February 13, 2003
برگ كوچك روي ديوار/ عاشق است به نوار سرخي كه روي باد مي رقصد با چشمان بسته
و دنباله اش همه را بالا و پايين جذب مي كند از عقابي آن بالا بالا ها تا خسي روي زمين ...
ØØ§Ù„ا زمستان است اين برگ روي ديوار كنده نشده/ در ØÙŠØ§Ø· سرماخورده / به تاب موهاي تو بسته
امضا / قاصدك گم و گور تو
از جعبه سربي / دستاني اميد بيرون آمد / و قاصدكي سپيد را به باد داد
اما باد امانت دار خوبي نبود / دور ترها برد قاصدك را روي سپيد� كوه
كه از ديد رس من دور بود
دسترس دستان تو من نبودم آن موقع , ببخش !
قاصدك گم و گور تو / به يادت هست اما/ دل موهاي سيخ سيخش/ به تاب موهاي تو بسته/
باد, DJ wind
هر دو مان را در ØÙŠØ§Ø· سرماخورده مي چرخاند/ Ùˆ نگاه ترا/ Ùˆ دل مرا مثل آن برگ كوچك روي ديوار
به Ù…ØØªÙˆÙŠØ§Øª جعبه عاشق است Ùˆ كنجكاو
دسترس دستان تو من/ در هر رقص / و آسمان� دورترها / كه اينجا پيش ماست...
اما باد امانت دار خوبي نبود / دور ترها برد قاصدك را روي سپيد� كوه
كه از ديد رس من دور بود
دسترس دستان تو من نبودم آن موقع , ببخش !
قاصدك گم و گور تو / به يادت هست اما/ دل موهاي سيخ سيخش/ به تاب موهاي تو بسته/
باد, DJ wind
هر دو مان را در ØÙŠØ§Ø· سرماخورده مي چرخاند/ Ùˆ نگاه ترا/ Ùˆ دل مرا مثل آن برگ كوچك روي ديوار
به Ù…ØØªÙˆÙŠØ§Øª جعبه عاشق است Ùˆ كنجكاو
دسترس دستان تو من/ در هر رقص / و آسمان� دورترها / كه اينجا پيش ماست...
Tuesday, February 11, 2003
Subscribe to:
Posts (Atom)